جهت مزید اطلاع
نوشته شده توسط : مصطفی معارف

.

جهت مزید اطلاع

دو مطلب  نسبتا کوتاه

. 1- خدایا لطفاً ادامه بده!

آهنگری بود که پس از گذران جوانی پر شر و شور، تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند. سال ها با علاقه کار کرد، به دیگران نیکی کرد، اما با تمام پرهیزکاری در زندگیش چیزی درست به نظر نمی آمد، حتی مشکلاتش مدام بیشتر می شد.
روزی، دوستی به دیدنش آمد پس از اطلاع از وضعیت دشوارش به او گفت: «واقعاً عجیب است! درست بعد از این که تصمیم گرفته ای مرد خدا ترسی شوی، زندگیت بدتر شده. نمی خواهم ایمانت را ضعیف کنم اما با وجود تمام تلاش هایت در مسیر روحانی، هیچ چیز بهتر نشده
آهنگر پاسخ داد: «در این کارگاه، فولاد خام برایم می آورند که باید از آن شمشیر بسازم. می دانی چطور این کار را می کنم؟ اول فولاد را به اندازه جهنم حرارت می دهم تا سرخ شود. بعد با بی رحمی، سنگین ترین پتک را بر می دارم و پشت سر هم به آن ضربه می زنم تا اینکه فولاد شکلی را بگیرد که می خواهم. بعد آن را در ظرف آب سرد فرو می کنم، تمام این کارگاه را بخار فرا می گیرد. فولاد به خاطر این تغییر ناگهانی دما، ناله می کند و رنج می برد. یک بار کافی نیست، باید این کار را آن قدر تکرار کنم تا به شمشیر مورد نظرم دست بیابم...»
آهنگر لحظه ای سکوت کرد. و سپس ادامه داد: «گاهی فولاد نمی تواند تاب این عملیات را بیاورد. حرارت، ضربات پتک و آب سرد باعث ترک خوردنش می شود. می دانم که از این فولاد هرگز شمشیر مناسبی در نخواهد آمد. برای همین آن را کنار می گذارم
آهنگر باز مکث کرد و بعد ادامه داد: «می دانم که خدا دارد ما را در آتش رنج فرو می برد. ضربات پتکی را که بر زندگی من وارد کرده پذیرفته ام و گاهی به شدت احساس سرما می کنم، انگار فولادی باشم که از آب دیده شدن رنج می برد. اما تنها چیزی که می خواهم این است: خدای من، از کارت دست نکش، تا شکلی را که تو می خواهی، به خود بگیرم. با هر روشی که می پسندی، ادامه بده، هر مدت که لازم است، ادامه بده... اما هرگز مرا به میان فولادهای بی فایده پرتاب نکن

2- آزیر های ماشین دزدگیرند یا حالگیر ؟!

منزل ما حاشیه خیابان است و معمولا اتومبیل های زیادی در این محدوده پارک می شوند .از بوق و سرو صدای معمول که بگذریم گاهی آژیر دزد گیر ماشین ها ساعت هااااا به صدا در میآید و هیچ راهکاری برای خاموش کردن آن متصور نیست ...

یک روز که داشتم مقاله ای می نوشتم و فرصتم بسیار کم بود و می باید تمرکز کافی کسب می کردم

تا سریع تر مطلب تمام شود ، یکباره  آژیر ماشینی درست زیر پنجره اتاقم !!! به صدا در آمد و  حدود هفت ساعت تمام  این وضعیت ادامه پیدا کرد .. تا جایی که حسابی کلافه و دچار سر درد شدم و رفتم بیرون یک مشت نه چندان محکم به درش کوبیدم  ( پیش خودتان بماند دستم بدجووور درد گرفت )  جالب است که یکباره صدایش قطع شد و متوجه شدم درب اتومبیل خوب بسته نبوده و به همین خاطر آژیر به صدا در آمده بوده .. حالا صاحب ماشین این همه مدت کجا بود خدا می داند ؟!

 خلاصه قصه اینکه : کاش استفاده از اینجور آژیرهای ممتد ممنوع شود

 





:: بازدید از این مطلب : 225
|
امتیاز مطلب : 46
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : سه شنبه 2 اسفند 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: